F a R z A d
3- بندهخدا ریش پروفسوری میزاره، داشته از توی جنگل رد میشده که یه دفعه جناب
شیر میپره روش و یه لقمه چپش میکنه و با تعجب میگه: تا حالا بزی نخورده بودم که
مزه خر بده!
4- یه بنده خدا میگن: میای بریم راهپیمایی برای هفته دفاع مقدس؟ میگه: نه، شما برین،
من برای چهلمش میام!
5- برادر عضنفر پشت در اتاق عمل بود پرستار صدا می زنه :
6- به یارو میگن سخت ترین کار دنیا چیه؟
7- بندهخدا میره توی جنگل، یه زن لخت میبینه. زنه که از قضای روزگار، مدت زیادی بوده
طعم مرد رو نچشیده بوده به بنده خدا میگه: میای کار بد بکنیم؟ بنده خدا میگه: وای، یعنی
میگی جنگل رو آتیش بزنیم؟
8- دو تا تنبل دراز کشیده بودن .. یکیشون داشته خمیازه می کشیده اون یکی می گه
داداش تا دهنت بازه لطفا اون اصغر ما رو هم صدا کن !
9- غضنفر باباش آتیش میگیره، جو میگیردش، از رو باباش میپره !
10- به یه بنده خدا می گن سبز لیمویی رو توصیف کن . میگه: شما آبی آسمونی رو در
نظر بگیر . جیش کن روش!
11- بچه به معلم میگه: خانوم معلم، من از شما خوشم میاد، معلم میگه: من حوصله بچه
مچه ندارم، بچه میگه: خوب جلوگیری میکنیم !
12- یک فوش ترکی:دهنت و ببند وقتی با من حرف میزنی!
13- از خشایار پرسیدند : گاو بهتره یا گوسفند خشایاره میگه : گاو بهتره می پرسند چرا
میگه : گاو وقتی میخواد بره آنطرف جاده اول سمت راست نگاه میکنه بعد سمت چپ رو ،
بعد میره ، ولی گوسفند عین گاو سرشو میندازه پایین رد میشه
14- خشایار قله اورست رو فتح میکنه ، خبرنگارها جمع میشن و ازش می پرسند : آقا رمز
موفقیت شما چی بود خشایاره میگه : والله آقا من این چیزها حالیم نیست ، اگه بازم بهم
بار بخوره میارم این بالا
15- غضنفر میره در بانک پاهاشو باز میکنه ، میشینه! بهش میگن : چرا پاهاتو باز
کردی ، نشستی؟ میگه : آخه میگن به بازنشستهها حقوق میدن !
16- قزوینیه به جنیفر لوپز میگه : آخه تو که اینقدر با کلاسی ، اینقدر خوشکلی اینقدر
محبوبی پس واسه چی نماز نمی خونی !
17- دوتا ترک تصمیم میگیرن فارسی صحبت کنن. اولی میگه:پاشو دومی میگه:نمی پاشم
اولی میگه:نگو نمی پاشم. بگو:پاشیده نمی شوم !
18- غضنٿر زمین میخوره، برای اینکه سه نشه تا خونه سینه خیز میره !
19- غضنٿر تو چشمش اشغال می ره می ره سا عت 9سر کوچه!
20- غضنٿر میره دست شوی روحش تو هوا کش گیر میکنه!
21- غضنٿر خودشو می زنه به کوچه علی چپ گم میشه!
21- یک پیر زنه می گوزه گل های شورتش پر پر میشه!
22- غضنفر مربی فوتبال میشه شماره 10 رو میاره بیرون دو تا 5 می فرسته تو بازی!
23- غضنفر میره کنسرت ابی وقتی کنسرت تموم میشه هر کی یه چیز به ابی میگه :::
ابی صداتو ... ابی نفستو ... غضنفر رو جو میگیره میگه : ابی ننتو !
24- اگه چن تا دخترو رویه یه میله بزارن میدونی چی میشه ؟یه سیخ جیگر
25- موقع ورود به قزوین رو سردرش نوشتند شورت آهنی میفروشیم, موقع خروج یه تابلو
دیگه میبینیم که روش نوشتند آهن پاره خریداریم!
26- روزی یک سیاه پوست و یک سفید پوست با هم ازدواج میکنند و , فرزندشان شطرنجی
میشود!
27- غضنٿر خوابش سنگین میشه تختش میشکنه!
28- غضنفر توی قرعه کشی شرکت میکنه 6ماه زندان برنده میشه!
29- راننده ای در چراغ قرمز توقف نکرد و از آن رد شد, در این حین پلیس او را دید و اتومبیل
او را متوقف کرد پلیس: آقا شما مگر چراغ قرمز را ندیدید که از آن رد شدید؟ راننده: والا
جناب سروان چراغ قرمز را دیدم ولی شما را ندیدم !
30- پیره زنه لبه خیابونه به یک راننده آدرس مسجدو میده میگه میخوام برم نماز جمعه
راننده میگه حاج خانوم امروز که جمعه نیست پیره زنه میگه یعنی حاجی سرمو دیشب کلاه
گذاشته؟؟؟
31- یه یارو پلیس مخفی می شه الان سه ساله ازش خبری نیست !
32- به یک پاندا میگن بزرگترین آرزویی که داری چیه میگه عکس رنگی بگیرم.!!!
33- یک بار یک غضنفر از توی جهنم پا می شه می ره در بهشت در میزنه می گه یخ دارین
؟ میگن داریم ولی نمی دیم ! غضنٿر هم میگه باشه شما هم فردا صبح میاین آب جوش
بگیرین !!!
34- روز قیامت همه ی حیوانات می رن به بهشت غضنفر هم قاطی حیوانات می شه
داشته می رفته بهشت ازش می پرسن کجا می ری تو که آدمی ؟ غضنفر می گه چطور
وقت جوک گفتن که می شه ما خریم ؟؟؟ حالا وقت بهشت که میشه ما آدم شدیم !!
35- غضنفر زنگ میزنه 118، میگه: ببخشید شماره تلفن غضنفر رو دارین؟! یارو میگه: نه.
غضنفر میگه: پس من میخونم یادداشت کنین!!
36- غضنفر کلیدش رو تو ماشین جا میگذاره، تا بره کلید ساز بیاره زن و بچش دو ساعت تو
ماشین گیر میکنن!!
37- ای بابا هر شب من باید عین اسکلا با اس ام اس بیدارت کنم ؟ خوب خودت مث بچه
ادم پاشو دیگه!
38- سلام .... تو رو خدا ببخش ... نمیخواستم این موقع شب بیدارت کنم ..... واقعاً ببخش
.... سعی کن درکم کنی ... من موبایلم گم شده زنگ بزن به گوشیم تا ببینم کجاست !.
شرمندهام!
39- بچه ببمجان از مربی شنا میپرسه: حالا اگه انگشتت رو از باسنم در بیاری، واقعا غرق
میشم؟
40- یه روز یه عربه بلیطه هواپیما میگیره میره راه آهن سواره اتوبوس میشه با دوچرخه
میره خونشون! نظرات شما عزیزان: دو شنبه 27 دی 1389برچسب:, :: 19:51 :: نويسنده : F a R z A d
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
||
|